به نام هستی بخش جان آفرینی که عشق را در وجود آدمی نهاد
خداوند رحیم و رحمانی که میل به کمال و علم جویی را در فطرت بشریت قرار داد.
امروزه
متناسب با پیشرفت همه جانبه جهان هستی، بویژه پیشرفت های علمی، تکنولوژی،
فرهنگی و اجتماعی راه یابی به دانشگاه و آشنایی با یکی از علوم و فنون روز
نیازی مبرم برای جوانان است.
جوانان ودانش آموزان ایرانی به علت پیشینه
علمی و فرهنگی ایران زمین که مهد بزرگترین دانشمندان بوده است میل زیادی
برای ورود به دانشگاه دارند.
اما مشکلی که در این راه وجود دارد کلمه اضطراب آور کلمه و واژه آشنا به نام« کنکور» است.
به علت زیاد بودن متقاضیان و ظرفیت مشخص و محدود دانشگاه ها، آزمون ورودی به نام کنکور بوجود آمده است.
با این شرایط بسیاری از دانش آموزان کنکور را، منعی بزرگ برای رسیدن به دانشگاه می دانند که عبور از آن کاری بس دشوار جلوه می کند.
اما
با تغییر نگرش به کنکور و جایگزین کردن علم محوری و دانش پژوهی، به جای
مدرک گرایی و تغییر نگاه برخی از خانواده ها به دانشگاه، می توان موانع و
اضطراب های مربوط به کنکور را کاهش داد.
باید دانست که عبور از سد کنکور
و ورود به دانشگاه نقطه کمال و اوج سعادت نیست و از طرفی عدم پذیرش در این
آزمون، به معنای پایان زندگی و پایان آرزوهای زیبا نیست. هر چند تحصیل در
دانشگاه بسیار مفید و سازنده است اما می توان به دانشگاه نرفت و دانش پژوه
بود،
می توان به دانشگاه نرفت و مخترع و مبتکر بودو در پایان می توان به
دانشگاه نرفت و خوشبخت بود.اما این دلیل بر نفی جایگاه مثبت و والای
دانشگاه به عنوان شریان اصلی علم مداری در کشور نیست.
ما باید در ابتدا
تمام تلاشمان را برای ورود به دانشگاه به کار بگیریم. اما در غیر این صورت
نباید برخود خرده گرفت و زانوی غم بغل گرفت.
فراموش نکنید که دانشمندان ایرانی چون خوارزمی و ابن سینا به دانشگاه نرفتند اما ملاصدرا شدند.
آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که چرا بعضی ها انگیزش پیشرفت سطح بالایی دارند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می کنند ، درحالی که عده ای دیگر انگیزه ی چندانی برای پیشرفت ندارند و برای کسب موفقیت از خود تلاشی نشان نمی دهند؟؟؟
برای دیدن ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
کودکان به طور طبیعی با انگیزه برای یادگیری متولد می شوند. دست زدن کودک به اشیا،غذا خوردن بدون کمک دیگران، راه رفتن و… از جمله ی اولین انگیزش ها برای یادگیری است که بعدها پاسخگوی فعالیت های وابسته به مدرسه مانند خواندن و نوشتن است.
زمانیکه کودکان انگیزه ای برای یادگیری ندارند، یعنی مانعی در راه انگیزش طبیعی آنها وجود دارد، احساس می کنند که به خوبی نمی توانند وظایف مربوط به مدرسه را انجام دهند و در نتیجه تلاششان را متوقف می کنند، یا به اندازه ی کافی تلاش جدی از خود نشان نمی دهند.این قبیل کودکان،براحتی سرخورده( frustrated ) می شوند واز آنجا که تلاششان را متوقف می کنندویادگیری آنها با موفقیت همراه نمی شود، تجربه ی شوروهیجان( thrill ) ناشی ازیادگیری مباحث جدید را کسب نمی کنند و معتقد می شوند همه ی موفقیتها به شانس و تصادف یا اوضاع و احوال( circumstance ) مربوط است.
برخی عوامل اثر گذار بر یادگیری ، مثل : یاد نگرفتن ، وجود مشکلاتی در خلق و خو ( temperament ) ،به تاخیر انداختن امور، فشارهای روانی و افسردگی ( depression )،یادگیری در مدرسه را سخت تر می کنند.
سه عامل ابتدایی در مدرسه ممکن است باعث انگیزش تحصیلی پایین در دانش آموزان شود:
آموختن عادات مطالعه ی صحیح و مفید و فراهم آوردن فرصت کسب موفقیت برای خود ، دارای اهمیت فراوان است.
یعنی اینکه شما معتقد به ادامه تحصیل وداشتن زمینه ی شغلی مناسب باشید ،نسبت به مطالعه ، سطح سواد ، موقعیت اجتماعی و… احساس نیازکنید، از خواندن مطالب مورد علاقه ی خود لذت ببرید و نسبت به عملکرد خود احساس رضایت داشته باشید. نه اینکه به خاطر ترس از حرف دروهمسایه و فامیل ، به خاطر اینکه پدرو مادرم ازمن خواستند و چنین انتظاری دارند، درس بخوانید ، این دلایل شاید برای ایجاد انگیزه خوب باشند ولی برای پایدار نگه داشتن انگیزه به دلایل و عوامل درونی نیازمندیم.
(مثل کسانی که دائم می گویند:”خوب ، این همه لیسانس بیکار، اصلا” واسه
چی آدم باید درس بخونه؟!” خوب چنین کسی ، هیچ اعتقادی به ذات ادامه تحصیل
ندارد ، تنها هدفش شغل بوده ، که آنهم به خاطر دیدن چند تجربه ی اتفاقی ،
به سرعت زیر سوال رفته، پس نمی توان از این
شخص انتظار انگیزه ی بالا برای درس خواندن و قبولی داشته باشیم ، مگر اینکه نگرش و دید خود را نسبت به مسائل تغییر دهد.)
برای تفریحات خود هم برنامه ی زمان بندی شده داشته باشید. حتما”
برایتان پیش آمده که در طول روز 8 ساعت می خوابید و مثلا” 4 ساعت درس می
خوانید ، ولی هرچقدر فکر می کنید ، نمی دانید 12 ساعت بقیه را چه کار کرده
اید؟!!!
این همان وقت تلف شده است ، شما چون نمی دانید در آن زمان طولانی ، چه کار
خاصی انجام داده اید، پس به نظرتان می آید که با اینکه هیچ تفریحی نداشتید
، باز هم نتوانستید درس بخوانید و ساعات مطالعه اتان بسیار کم است ولی
خسته اید و نتیجه ی مطلوبی هم نمی گیرید.
چرا؟
اگر قبلا” مشکلاتی در زمینه ی پیشرفت تحصیلی داشته اید:
منبع : تبیان
چه پاسخی به این سؤال می دهید؟ آیا به اهمیت این پاسخ آگاهی دارید؟ آیا می دانید انتخاب نوع هدف تا چه حد در مسیر فعالیت تأثیر دارد؟ آیا هدفی که انتخاب کرده اید، منطقی است؟
خیلی از دانش آموزانی که انگیزه های بالا و آمادگی های درسی خوبی دارند، هدف خود را در کنکور قبولی صد درصد قرار می دهند. حتی بسیاری از دانش آموزان دیگر هم می خواهند به هر نحو ممکن قبول شوند حتی اگر شده از یک رشته پایین تر، و دوست دارند بالاخره در پایان کار مهر قبولی بر پیشانی آنها هم بخورد. اگر ناراحت نمی شوید باید بگوییم که چنین هدفی، هدف منطقی محسوب نمی شود. این، از جمله اهدافی است که ایجاد اضطراب می کند. شما در حین فعالیت و تا قبل از کنکور فشار روانی زیادی را باید تحمل کنید که نتیجه آن اضطراب غیرقابل کنترل است. علاوه بر آن اگر هدف را موفقیت حتمی قرار دهید و به آن نرسید، لطمه زیادی می خورید. اگر هدف تلاشهای خود را موفقیت حتمی قرار دهید باید استرس و اضطراب ناشی از آن را هم بپذیرید.
علت حضور شما در میدان کنکور چیست؟ بارها به این موضوع به اشکال مختلف اشاره کرده ایم، چرا که مسأله ای فوق العاده مهم است. آیا با پای خودتان وارد این عرصه شده اید یا دیگران شما را به میدان هل داده اند و مواظب تان هستند که از میدان فرار نکنید! اگر در این مورد شک دارید، خود را با یک ملاک می توانید ارزیابی کنید. چقدر برای کنکور سرمایه گذاری عملی کرده اید؟ به عبارت دیگر هدف و انگیزه شما چقدر با تلاشهایتان تطابق دارد؟ آیا به اندازه حرفهایتان جدی هستید؟ اگر احساس کردید حضور شما در کنکور بیش از آن که برای خودتان مهم باشد، برای دیگران مهم است و یا صرفا به این دلیل در کنکور حضور دارید که دیگران هم این کار را می کنند، همین امروز رویه خود را تغییر دهید. هیچ عاملی اعم از جو زندگی، انتظار اطرافیان، تبلیغات و سایر شرایط نباید شما را به این مسیر کشانده باشد. باید خودتان آگاهانه قدم به میدان کنکور بگذارید. کنکور می تواند فرصتی برای محک زدن خودتان در زندگی باشد و این که چقدر برای اهدافتان ارزش قائلید و سرمایه گذاری عملی می کنید.
بعضی ها چون حوصله تلاش ندارند، هم در فعالیت و هم در نتیجه به حداقل رضایت می دهند. اینان بیشتر به دنبال شانس و اقبال هستند و این که بالاخره شاید دری به تخته بخورد و یک جوری قبول شوند. متأسفانه این دسته همیشه دنبال راههای در رو هستند. مثلا این که چگونه پاسخنامه کنکور را علامت بزنند تا حداقل نتیجه را بگیرند، برای آنان سوژه ای جالب محسوب می شود. آنها حتی درصدی هم برای احتمال اشتباه در کامپیوترهای علامت خوان در نظر می گیرند! آنها همچنین از دبیران و مدرسینی که فقط کلیدها و کلیشه ها را برای علامت زدن گزینه ها آموزش دهند، استقبال می کنند. در شرایط فعلی کنکور و فضای رقابتی شدید، کسانی که به حداقل ها رضایت می دهند نباید منتظر کسب نتیجه باشند به خصوص این که آنها در ارزیابی موقعیت و توانایی های خود هم دچار اشتباه می شوند. شنیده اید دانش آموزی که فکر می کند در امتحان نمره ?? می گیرد، معمولا کمتر از پیش بینی خود به دست می آورد. حضور باری به هر جهت در کنکور و کسب نتیجه را به شانس و عوامل دیگر واگذار کردن در شرایط رقابتی کنکور، ساده اندیشی و انکار واقعیت است.
سعی کنید هیچ گاه در اهداف خود دچار سردرگمی و ابهام نشوید.میدان کنکور را به عنوان نمونه ای از عرصه های زندگی تصور کنید. انسان جدی در همه کارهایش جدی است، اما انسان ابهام گرا، افت و خیز زیادی دارد. برای یک بار هم که شده، خود را در معرض آزمون قرار دهید و ببینید در کاری که برایتان مهم است، چقدر جدی هستید. روشنی و ارزشمندی هدف، مستلزم جدی بودن است. اگر در اهداف و انگیزه هایتان دچار شک و ابهام می شوید، به احتمال زیاد اهداف تان بیش از آن که درونی باشند، به عوامل بیرونی بستگی دارند. هیچ گاه به خودتان اجازه ندهید با اهداف مبهم حرکت کنید. اهداف روشن چراغ راه هستند.
بعد از همه نکات عنوان شده، چه چیزی باید هدف قرار گیرد، بهترین و منطقی ترین هدف چیست؟ آیا می توان هدفی انتخاب کرد که کمتر اضطراب زا باشد؟ توصیه می کنیم هدف را حداکثر استفاده از توانایی های خودتان قرار دهید. اگر هدف، حداکثر استفاده از توانایی ها و قابلیت ها باشد، هم تلاش و هم شکست و پیروزی معنای دیگری پیدا می کند. کسی که به جای فرار از واقعیت ها و ارتباط دادن دلایل شکست و پیروزی به عوامل بیرونی، بر توانایی های خود تمرکز می کند، در واقع انتظاراتش را از خودش بالا می برد و سعی می کند بیشتر کوشش نماید.
فرض کنید همین امروز کنکور تمام شده و شما بعد از امتحان، منتظر اعلام نتایج هستید، معمولا در چنین شرایطی، انسان فرصتی پیدا می کند تا نگاهی به پشت سر بیندازد و ببیند چه کرده است و چه اتفاقاتی افتاده است. فرض کنید امروز همان روز است و شما به جای آن که در چنان روزی این کار را انجام دهید، همین الان نگاهی به گذشته و حال خود بیندازید. همان سؤالی را که قبلا هم از شما کرده ایم از خودتان بکنید: چقدر از توانایی های خود استفاده کرده اید؟ گذشته را نمی توان عوض کرد، ولی شما هنوز فرصت دارید! اگر هدف را حداکثر استفاده از توانایی های خودتان قرار دهید، شما در واقع وارد میدانی نمی شوید که حریف مقابل خودتان هستید. به جای ایراد گرفتن به در و دیوار، اول سعی می کنید تکلیف تان را با خودتان روشن کنید. به جای آن که بعد از کنکور تأسف بخورید که چرا همه تلاشتان را نکرده اید، هم اینک کمربندها را سفت تر ببندید و به جای سپردن احتمال موفقیت به حوادث و شانس، منطقی و واقع بینانه حرکت کنید. چنین هدفی به شما کمک می کند اضطراب را با تلاش کنترل نمایید، یعنی بپذیرید که اگر بیشتر فعالیت کنید، از خودتان راضی تر خواهید بود و این، یعنی کاهش اضطراب، در هر حال یاد آوری می کنیم که نوع هدف در همه ابعاد فعالیت و تلاش شما تأثیر می گذارد.
روزنامه همشهری